اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حوزة

نویسه گردانی: ḤWZ
حوزة. [ ح َ زَ ] (ع اِ) ناحیه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).ناحیت . (مهذب الاسماء). || مرکز. مجتمع.
- حوزةالملک ؛ دارالملک . پای تخت . بیضه ٔ ملک . دارالسلطنه . عاصمه . کرسی . قصبة. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- حوزه ٔ انتخابات .
- حوزه ٔ درس .
- حوزه ٔ قضائی .
|| میانه ٔ ملک . || انگوری است . (منتهی الارب ). || فرج زن . || طبیعت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.