حیرة
نویسه گردانی:
ḤYR
حیرة. [ رَ ] (ع اِ) حویر. حویرة.جواب . (اقرب الموارد). رجوع به حویر و حویرة شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
خورنق حیره . [ خ َ وَ ن َ ق ِ رَ ] (اِخ ) قصر خورنق که در حیره ساخته شد. خورنق بهرام گور. رجوع به کلمه ٔ خورنق در این لغت نامه و ایران در ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.