هیض . [ هََ ] (ع مص ) شکستن استخوان از پس جبر. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). باز شکستن استخوان را بعد گرفتگی . (اقرب الموارد) (منتهی ...
هیز. (ص ) حیز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). مخنث . (برهان ) (فرهنگ اسدی ). بغا. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). حیز نیز گویند اما به زبان پهلوی حرف حا، کم آی...