اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حیض

نویسه گردانی: ḤYḌ
حیض . [ ح ِ ی َ ] (ع اِ) ج ِ حیضَة،بی نمازی زنان . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
هیض . [ هََ ] (ع مص ) شکستن استخوان از پس جبر. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). باز شکستن استخوان را بعد گرفتگی . (اقرب الموارد) (منتهی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هیز. (ص ) حیز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). مخنث . (برهان ) (فرهنگ اسدی ). بغا. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). حیز نیز گویند اما به زبان پهلوی حرف حا، کم آی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تخم حرام
قابلیت استفاده؛ سودمندی
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.