خار در راه  شکستن . [ دَ ش ِ ک َ ت َ ] (مص  مرکب ) محافظت  کردن . (آنندراج ) (برهان  قاطع) 
: مرا تا خار در ره  می شکستی 
کمان  در کار ده  ده  می شکستی 
چو کارم  را برسوائی  فکندی 
سپر بر آب  رعنائی  فکندی . 
نظامی (از انجمن  آرای  ناصری ) (خسرو و شیرین ).
||  خار چیدن . (آنندراج ) (برهان  قاطع).  ||  مهم ّ مشکل  پیش  مردم  نهادن  باشد. (انجمن  آرای  ناصری ). رجوع  به  خار شود.