اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خار کشیدن

نویسه گردانی: ḴAR KŠYDN
خار کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حمل خار کردن . || تحمل ناراحتی نمودن . کارهای سخت و صعب تحمل کردن . مؤلف آنندراج معتقد است تخصیص خار بصله ٔ «به » بیجاست و همچنین تخصیصش به «از» نیز صحیح نیست یعنی به خار کشیدن بمعنی درآوردن و از خار کشیدن بمعنی برآوردن . چون :
اول سری برخنه ٔ دیوار می کشم
دیگر به آشیانه ٔ خود خار می کشم .

صائب (از آنندراج ).


بیت فوق مثال برای به خار کشیدن است یعنی به آشیانه ٔ خود خار می کشم .
سوزن تمام چشم شد از انتظار من
با ناخن شکسته ز پا خار می کشم .

صائب (از آنندراج ).


بیت فوق مثال برای از خار کشیدن یعنی ازپا خار می کشم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.