 
        
            خاست  و نشست 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴAST  W NŠST 
    
							
    
								
        خاست  و نشست . [ت ُ ن ِ ش َ ] (مص  مرکب  مرخم ، اِ مرکب ) بلند شدن  و نشستن . قیام  و قعود کردن  :  خاست  و نشست  او با فرزانگان  و برهمنان  بود. (مجمل  التواریخ  و القصص ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        نشست  و خاست . [ ن ِ ش َ ت ُ ] (ترکیب  عطفی ، اِمص  مرکب ) مصاحبت . مجالست . هم صحبتی . معاشرت  :  این  رافعبن  اللیث بن  نصر مردی  بود به  سمرقند به ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نشست  و خاست  کردن . [ ن ِ ش َ ت ُ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) مصاحبت  کردن . معاشرت  کردن . رجوع  به  نشست  و خاست  شود.