اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاکی

نویسه گردانی: ḴAKY
خاکی . (اِخ ) از شعرای قرن نهم هجری عثمانی است که در زمان بایزیدخان وفات یافت و از مردم اسکوب بود. این بیت از اوست :
ملامت چکمزم هر گزی که هجران بر کمال ایلر
که هر نسنه کمال اولسه فلک آنی زوال ایلر.

(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2013).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خاکی خراسانی . [ خ ُ ](اِخ ) اسمش امامقلی و معاصر شاه عباس اول و دوم بود. وی در سال 1077 هَ . ق . درگذشت و ظاهراً وفاتش در اوائل سلطنت شا...
هفت حرف خاکی . [ هََ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دال بی نقطه و حای بی نقطه و لام و عین بی نقطه و رای بی نقطه و خای نقطه دار و غین ...
پای خاکی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سفر کردن و قدم رنجه فرمودن باشد. (برهان ). روان شدن بسوی کسی . پیاده آمدن و قدم رنجه کردن ...
سرائیلان توه خاکی . [ س َ ت ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و ...
قلعه خاکی مریدار. [ ق َ ع َ م َ ](اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 37هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و س...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.