خالو. (اِ) برادر مادر. (برهان قاطع) (آنندراج ).
۞ دایی . (فرهنگ ضیائی ).
۞ خال . (فرهنگ شعوری ج
1 ص
377). آبو. آبی . || شوهرخاله . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سورنایی را گویند و آن را شاهنایی و شهنایی هم خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ج
1 ص
377). نفیر.