خانه  دشمن . [ ن َ 
/ ن ِ دُ م َ ] (ص  مرکب ) خانه  بیزار. دشمن  خانه . (آنندراج ) 
: در دیده  و دلم  نبود اشک  را قرار
طفلی  که  شوخ طبع بود خانه  دشمن  است . 
حکیم  (از آنندراج ).
بسکه  سودا بر سر کوی  تو پیچد در سرم 
در هوایت  خانه  دشمن  همچو دود مجمرم .
کلیم  (از آنندراج ).