خانه یکی . [ ن َ 
/ ن ِ ی َ 
/ ی ِ ] (ص  مرکب ) باشندگان  در یک  خانه . (ناظم  الاطباء). همخانه . (آنندراج ). نعت  است  برای  ساکنان  در یک  خانه  
: بنگر قلمتراش  چه  با خانه  میکند
از همدمان  خانه یکی  در امان  مباش . 
تأثیر (ازآنندراج ).
 ||  (اِ مرکب ) یار. رفیق . همدم . (ناظم  الاطباء). بسیار صمیمی . سخت  صمیمی  با یکدیگر.
-  
خانه  یکی  بودن  ؛ سخت  خودمانی  و دوست  صمیمی  بودن ، سخت  باهم  گستاخ  بودن .