اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاور خدای

نویسه گردانی: ḴAWR ḴDʼY
خاور خدای . [ وَ خ ُ ] (اِخ ) سلم بن فریدون را که پادشاه خاور (نواحی مشرق ایران ) بوده خاور خدای گفتندی . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) :
بنخجیر دارد همه روز رای
نیندیشد از تخت خاور خدای .

فردوسی .


یکی نامه بنوشت شاه زمین
بخاور خدای و بسالار چین .

فردوسی .


بتخت کیان اندر آورد پای
همی خواندندیش خاور خدای .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خاور خدای . [ وَ خ ُ ](اِ مرکب ) خداوند خاور و پادشاه خاور یعنی نواحی شرقی ایران . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). خاور خدیو.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.