اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خبازی

نویسه گردانی: ḴBAZY
خبازی . [ خ َب ْ با ] (حامص ) عمل خباز. عمل نانوا. نانوایی . نانبایی . || (اِ) دکان خباز، نانواخانه ، نانوایی ، تنورستان ، مِخبَز. || (ص نسبی ) منسوب بخباز. (انساب سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
خبازی . [ خ ُب ْ با ] (ع اِ) گیاهی است شبیه به خطمی و آنرا «خطمی کوچک » و «دبوسک » و «دبوکی » و «باب سنجاب » و «خبیز» نیز میگویند ۞ . (از ناظ...
خبازی . [ خ ُ زا ] (اِ) نوعی گیاه است . (از ناظم الاطباء). رجوع به خُبّازی ̍ شود.
خبازی . [ خ ُب ْ با زا ] (ع اِ) نام گیاهی است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از ناظم ال...
خبازی . [ خ َب ْ با ] (اِخ ) جلال الدین عمربن محمد الخبازی متوفی بسال 691 هَ . ق . وی صاحب حاشیه ٔ مشهوری است بر هدایه برهان الدین علی بن ...
عمر خبازی . [ ع ُ م َ رِ خ َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر خبازی خجندی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به جلال الدین . فقیه حنفی و از اهالی دمشق (...
علی خبازی . [ ع َ ی ِ خ َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمد نیشابوری ، مشهور به خبازی و مکنّی به ابوالحسین . قاری بود و در سال 398 هَ . ق . درگذشت . او ...
خبازی نشابوری . [ خ َب ْ با ی ِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به خبازی نیشابوری شود.
خبازی نیشابوری . [ خ َب ْ با ی ِ ن ِ ] ۞ (اِخ ) نام یکی از شعرای متقدم و از شاعران دوران سامانی است . در مجمع الفصحاء جلد اول شرح حال او چ...
ابوبکر محمد خبازی . [ اَ بو ب َ م ُ ح َم ْ م َ دِ خ َب ْ با ] (اِخ ) ابن حسین . مقری و خراسانی است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.