اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ختام

نویسه گردانی: ḴTAM
ختام . [ خ ِ ] (ع اِ) پایان کار. (ترجمان عادل بن علی ). سرانجام . (مهذب الاسماء). آخر. فرجام کار :
ختام عمر خدایا بفضل و رحمت خویش
بخیر کن که همین است غایةالامال .

سعدی .


- حسن ختام ؛ نکویی پایان امری .
- خیر ختام ؛ آنچه پایان آن خیر است . منه : والسلام خیر ختام
|| آخر شراب نوشی ۞ . (یادداشت بخط مؤلف ). || گل و موم و مانند آن که بدان مهر کنندبر چیزی . مُهر. (منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (مهذب الاسماء). || اثر مهر : یسقون من رحیق مختوم ختامه مسک . (قرآن 25/83-26)اء
حرزفرشتگان چپ و راست می کنم
این نامه را که داشت ز مشک ختن ختام .

خاقانی .


|| جای پیوند مفصل است . ج ، خُتم . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || مقامی است از مقامات صوفیان . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ختام . [خ ِ ] (ع مص ) مصدر دیگر ختم است . رجوع به ختم شود.
یکی از روش های معروف مطالعه مراحل/( پیش خوانی-سوال کردن-خواندن-تفکر-از حفظ گفتن-مرور کردن )
hosne-xetām: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: خوش پایانی، نیک فرجامی (دری) مهرسپند mahraspand (مانوی). ***فانکو آدینات 09163657861
به ماده حسن رجوع شود. به معنی «عاقبت به خیری» درج شده است.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مشکین ختام . [ م ُ /م ِ خ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از شرابی است که در آخر بوی مشک کند، و این کلمه را در تعریف و بعضی در صفت شراب گفته اند. (بره...
خطام . [ خ ِ ] (ع اِ) زه آویخته بکمان . ج ، خُطُم . || زه کمان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خُطُم . || مهار. (منت...
خطام . [ خ ِ ](ع مص ) مصدر ثلاثی «خَطم » و ثلاثی مزیدفیه «مخاطمه » است . رجوع به «خطم » و «مخاطمه » در این لغت نامه شود.
خطام . [ خ َطْ طا ] (ع ص ) مشکی که پربوی کند خیشوم را.(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). منه : مسک خطام .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.