خجندی
نویسه گردانی:
ḴJNDY
خجندی . [ ج ُ ج َ ] (اِخ ) حاجی خلیفه درباره ٔ او می آورد او راست : «فتاوی الخجندی » و در این اثر فتاوی جمعی از مشایخ عصر او که تفصیل نام آنها در کشف الظنون آمده مندرج است . (از کشف الظنون ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جلال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ د ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عمربن محمد معروف به خبازی . رجوع به خبازی عمر در همین لغت نامه شود.
جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس...