اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خجندی

نویسه گردانی: ḴJNDY
خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) صدرالدین محمدبن عبداللطیف بن ثابت خجندی بسال 542 هَ . ق . اصفهان را تسلیم محمد و ملکشاه پسران محمودبن محمد ملکشاه سلجوقی نمود. لهذا سلطان مسعودبن محمد بر او خشمناک گشت ، ناچار او و برادرش جمال از اصفهان بیرون رفتند وبخدمت جمال الدین جواد وزیر موصل و کریم معروف پناه بردند. (از تعلیقات قزوینی بر لباب الالباب عوفی ص 355). و رجوع به تاریخ السلجوقیه عمادالدین کاتب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جلال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ د ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عمربن محمد معروف به خبازی . رجوع به خبازی عمر در همین لغت نامه شود.
جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.