خجندی
نویسه گردانی:
ḴJNDY
خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) قاضی بدربن زیادبن عبداﷲبن محمدبن محمدبن محمد خجندی مکنی به ابوالفضل .وی از راویان است بسمرقند مدتی اقامت گزید و در آنشهر از ابوحفص عمر منصور حدیث کرد و از او نیز عمربن محمد نسفی حدیث کرد و بسال 414 ق . بماه شعبان درگذشت و در حدود هشتاد سال عمر کرد. (از انساب سمعانی ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جلال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ د ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عمربن محمد معروف به خبازی . رجوع به خبازی عمر در همین لغت نامه شود.
جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس...