خدات زاده
نویسه گردانی:
ḴDʼT ZʼDH
خدات زاده . [ خ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) مهترزاده . بزرگ زاده . رئیس زاده . کنایه از پادشاه زاده : و این پسر ازبخاراخدات نیست . جماعتی از لشکر وی گفتند که ما این ملک وی به خدات زاده ٔ دیگر می دهیم که وی بی شک پادشاه زاده است . (تاریخ بخارا نرشخی ص 47). رجوع به ص 234کتاب احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.