گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خداد نویسه گردانی: ḴDʼD خداد. [ خ ِ / خ َ ] (ع اِ) شکاف و گشادگی از زمین ۞ . (از معجم البلدان ) : ترقی و یرفعها السراب کانهامن عم موثب اوضناک خداد.از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. ۞ (از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه واژه معنی خداد خداد. [ خ ِ ] (ع اِ) علامت داغ بر رخسار. (از متن اللغة)(از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || آلت داغ کردن . (از مهذب الاسماء). || ج ِ خَدّ. خداد خداد. [ خ ِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (از آنندراج ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود