اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خر

نویسه گردانی: ḴR
خر. [ خ ُرر ] (ع اِ) زمین شکافته شده ٔ ازتوجبه . (ناظم الاطباء). ج ، خررة. || گلوی آسیا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || بن گوش . || دانه ٔ مدور. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
واژه ی کهره khara در سنسکریت به معنی خر است؛ و واژه ی کهرو kharu که از khara + «او u» ساخته شده، به معنی خنگ، کودن، دبنگ، ببو، ابله، احمق و... است. **...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.