اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خراب شده

نویسه گردانی: ḴRʼB ŠDH
خراب شده . [ خ َ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از بین رفته . بیچاره شده : رعیت مظلوم خراب شده و ستم رسیده چه سود داد. (مجالس سعدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.