اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خراز

نویسه گردانی: ḴRʼZ
خراز. [ خ َرْ را ] (ع ص ) دوزنده ٔ درز موزه و جزآن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) :
ای خردمند نارسیده بدان
گرگ درنده کی بود خراز.

سنائی .


برای آنکه خرازان گه خرز
کنند از سبلت روباه درزن .

خاقانی .


|| مشک دوز. (از منتهی الارب ). || در تداول فارسی ، فروشنده ٔ مقراض و قلمتراش و شانه و نوار و عطر و غازه و سپیده واسباب بزک زنانه و امثال آن . (یادداشت بخط مؤلف ). || مهره فروش . خرزه فروش . معمول فارسی زبانانست و در عرب مهره فروشی خرزی به تحریک است . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خراز. [ خ َرْ را ] (اِخ ) مقاتل بن دوالدوز الخراز (که نام اصلی وی مقاتل بن حبان الخراز رقی است ) جد احمدبن یحیی بن خالدبن حبان مقری بود. (...
نام وی را ابوسعید احمد بن عیسی خراز بغدادی نوشته‌اند.[۱][۲] ابوسعید، ابتدا در بغداد و سپس در بخارا، رمله، بیت‌المقدس، مکه و قاهره اقامت کرد. او را «لس...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.