اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خربنداد

نویسه گردانی: ḴRBNDʼD
خربنداد. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام مردی بوده است . صاحب تاریخ قم آرد: و احوص که برادر او «عبداﷲبن احوص » بود در سرای مردی که نام او خربنداد بود؛ پس از آنکه از برای هر دو برادر عبداﷲ و احوص در این هر دو سرای همه ٔ آنچ مردم بدان محتاج شوند... معد و محصل گردانیده . (تاریخ قم ص 32).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.