اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرده بینی

نویسه گردانی: ḴRDH BYNY
خرده بینی . [ خ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ادارک . فِراست . دقت . زیرکی . هوشمندی . (ناظم الاطباء) :
چو با کژدمی گرم کینی کنی
مبین خردش ار خرده بینی کنی .

نظامی .


|| نکته بینی . عیب بینی :
که طفلی خرد با آن نازنینی
کند در کار از ایشان خرده بینی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.