خرشید
نویسه گردانی:
ḴRŠYD
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) ابن گیل . نام دیگر وی دابویه است و او نخستین ِ حکام طبرستان از خاندان آل دابویه میباشد. این خاندان را دابوان و آل گاوبره (گاوباره ) نیز می نامند و بحدود 104 بنابر قولی بر طبرستان حکم راندند ولی رابینو از روی سکه های آنان حدس زده است که دوره ٔ حکومت آنان 46 سال بیشتر نبوده . باری دوره ٔ حکومت خرشیدبن گیل از 50 تا 66 هَ . ق . طول کشید. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 134).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خرشید. [ خ ُ ](اِ) آفتاب روشن چه «خر» بدون واو بمعنی «آفتاب » و «شید» به یای مجهول بمعنی «روشن »، چون لفظ «خُر» تنها استعمال کنند متأخرین ...
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) نام دهکده ای بوده است بین ساری و اشرف . پس از عبور از ساری ابتداء به نارنج باغ می رویم تا پس از نارنج باغ به نکا و ...
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) ابوالقاسم . وی از اسپهبدان مامطیر بود و سه برادر داشت به نامان «قارن تابریانی » و «سهراب »و «شیرزاد». به حدود 512 تا 530...
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) ابن دازمهر. وی آخرین ِ حکام آل دابویه است که ازسال 88 تا سال 116 هَ . ق . بر طبرستان حکم راند. (از مازندران و استرآبا...
خرشید. [ خ ُ ] (اِخ ) ابن کیکاوس هژبرالدین . وی از حکام گوشواره بود. او بجای نواده ٔ خود مبارزالدین ارجاسف بحکومت گوشواره در اواخر قرن ششم ...
ابن خرشید. [ اِ ن ُ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم عبدالکریم قشیری شود.