اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خرنه

نویسه گردانی: ḴRNH
خرنه . [ خ ُ ن َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است به اطراف آمل و از دهستانهای این ناحیه . (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 114).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کس خرنه . ( فارسی )، بی عرضه، پخمه، احمق، کسی که از فرط بی عرضگی در کس خر می نهد. توجه: کسقرنه (کُسْ‌قَرنِه درست است) قرن بر وزن وزن، از بیماری...
دیوانه، بی عقل، ساده لوح، کسی که سریع فریب میخورد و بی دلیل اعتماد می کند. عبارت تغییر شکل یافته کس خرنه.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.