خزن
نویسه گردانی:
ḴZN
خزن . [ خ َ زَ ] (ع مص ) متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خزن . [ خ َ ] (ع مص ) جمع کردن مال و بگنجینه نهادن او. || نگاه داشتن راز را و پنهان کردن آن . || گنده شدن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ) (...
خضن . [ خ َ ] (ع مص ) حمله کردن بر شتر و گزیدن بدن آنرا بدندان . (منتهی الارب ). منه : خضن ناقته خضنا. || بازداشته شدن زن از وی . (منتهی ...