خسب
نویسه گردانی:
ḴSB
خسب . [ خ ُ ] (اِخ ) شهری است [ بخراسان ] بر کرانه ٔ بیابان و آب ایشان از کاریز است و خواسته ٔ مردمان بیشترین چهارپای است . (حدود العالم ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خصب . [ خ َ ص ِ ] (ع ص ) بسیارگیاه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).