اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خسروی

نویسه گردانی: ḴSRWY
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) وی از شاعران قرن نهم هجری قمری عثمانی است و این بیت از اوست :
یانکه آلوب رقیبی ایلدک سیر چمن
یانکه قالو رمی ای سرو سهی سیرایله سن .

(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خسروی . [ خ ُ رَ ] (ص نسبی ) منسوب بسلطنت و پادشاهی . (ناظم الاطباء) : ندانست مرد جوان زال رابرافراخت آن خسروی یال را. فردوسی .بر آن باره ...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام او جمال الدین ابوبکربن المساعد، مکنی به ابوالمشاهد و از شاعران دربار غزنویان است . گویند لقب خسروی بدانجهت گرف...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) وی از شاعران ماوراءالنهر است و ممدوح او عبداﷲخان اوزبک بوده . و این بیت از اوست :طفل اشکم خویش را رسوای مردم کر...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام وی ملا محمد افندی است و او یکی از اعاظم علمای عثمانی است که به مقام مشیخت اسلامی عثمانی رسید. پدرش فرامز...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) یکی از شاعران قرن نهم هَ . ق . است . امیر علیشیرگوید: مردی دعوی دار و بزرگ منش و تندخوی بود و گاهی که شعر خواست خو...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام ایستگاه راه آهن است میان میاندشت و منصوری در 851 هزارگزی جنوب تهران . (یادداشت بخط مؤلف ). در فرهنگ جغرافیایی...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) نام محلی است از ایران بسرحد ایران و عراق نزدیک قصرشیرین میان قصرشیرین وخانقین واقع در هفتصد و هفتاد و شش هزارگزی ...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 54 هزارگزی شمال باختری شوسف و 14 هزارگزی خاور هشتوکان...
خسروی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 17 هزارگزی جنوب باختری قاین سه هزارگزی باختر شوسه ٔ عموم...
خط خسروی . [ خ َطْ طِ خ ُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط پادشاهی . رجوع به خط در این لغت نامه شود : یکی نامه بنوشت بر پهلوی بر آئین شاهان خ...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.