اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خشخاش

نویسه گردانی: ḴŠḴAŠ
خشخاش . [ خ َ ] (ع اِ) مردم با سلاح و زره . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || کوکنار و آن چند قسم است بستانی و منثور و مقرن و زبدی . (منتهی الارب ). کوکنار. (مهذب الاسماء).
خشخشاش از نظر پزشکی : دربرهان قاطع آمده است : خشخاش چند قسم باشد ۞ ابیض و اسود و زبدی و مقرن . خشخاش ابیض بوستانی است و آن سرد و تر باشد و بعضی گویند خشک است خوردن آن با عسل منی را زیاد کند و خشخاش اسود صحرائی است و آن را خشخاش مصری هم می گویند و آن سرد و خشک است ، در سیم اگر بکوبند و با شراب بخورند اسهال را نافع باشد و خشخاش زبدی نوعی از خشخاش است و آنرا برگ و تخم و ثمر سفید می باشد و آن مسهل بلغم است و خشخاش مقرن خشخاش بحری است و آن پیوسته در کنارهای دریا روید و غلاف آن مانند شاخ گاو باشد و با شیر بر نقرس طلا کنند نافع است و مطلق آن را به عربی رمان السعال ۞ گویند :
حب خشخاش کند در عسل شهد بکار.

سعدی .


کجا دانه داند بخشخاش در
که چون می دهد کشت خشخاش بر.

امیرخسرو.


قدم زنند بزرگان دین و دم نزنند
که از میان تهی بانگ می زند خشخاش .

سعدی .


خشخاش سفید و سیاه می باشد سفید سعال را مفید است و عصاره اش را افیون خوانند و آن مخدر است و خواب آرد. (نزهة القلوب ).
جهان در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی برد بر روی دریا
نگر تا تو از این خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود بخندی .

شبستری .


توضیح : گیاهی ۞ است گل دار از تیره ٔ پاپاوارسه ۞ . از اقسام مختلفه ٔ خشخاش یک رقم در ایران زراعت میشود. (پاپاورسومنی - فروم ) ولی رنگ گل آنها مختلف و ارتفاع متوسط این گیاه یک ذرع است . تخم آن را در پائیز و گاهی نیز در بهارمی کارند در ایران زراعت آن با ترتیب صحیح علمی بعمل می آید. (یادداشت بخط مؤلف ).
توضیح : از شیره ٔ خشخاش تریاک می گیرند. رجوع به تریاک شود.
- شیره ٔ خشخاش ؛ تریاک . (از ناظم الاطباء).
|| ریزه . ذره . مقدار بسیار کوچک :
دو نیزه چو خشخاش گشت از نهیب
یکی را نجنبید پا از رکیب .

فردوسی .


سنگ روی خفته را خشخاش کرد
وین مثل بر جمله عالم فاش کرد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
خشخاش . [ خ َ ](اِخ ) ابن حباب بن حارث که بعضی او را خشخاش بن مالک بن حارث آورده اند از صحابیان بود. (از منتهی الارب ).
خشخاش یا کوکنار یک گیاه علفی یک‌سالهٔ گل‌دار ‌است که برای تولید تریاک از آن استفاده می‌شود. این گیاه از تیر تا مرداد گل می‌دهد. بخش‌های مختلف گیاه خشخ...
این واژه عربی نیست و در سنسکریت کهسکهسه khaskhasa گفته می شده و که kh در پارسی خ خوانده شده و خسخسه بوده و رفته رفته خشخاش گردیده است.****فانکو آدینات...
خشخاش زن . [ خ َ زَ ] (نف مرکب ) آنکه تیغ به خشخاش می زند برای گرفتن شیره ٔ آن که تریاک است .
خشخاش زنی . [ خ َ زَ ] (حامص مرکب ) عمل خشخاش زن .
گرز خشخاش . [ گ ُ زِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غوزه ٔ خشخاش که از آن تریاک گیرند. میوه ٔ خشخاش را گویند که کوکنار نیز نامیده می شود. رجوع ...
خشخاش کاری . [ خ َ ] (حامص مرکب ) کاشت خشخاش . عمل خشخاش کشت کننده . (یادداشت بخط مؤلف ).
خشخاش بری . [ خ َ ش ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) خشخاش اسود است . بابلس ۞ . (از بحر الجواهر). رجوع به خشخاش اسود شود.
خشخاش زدن . [ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیغ به خشخاش زدن برای گرفتن شیره ٔ آن که تریاک است .
خشخاش زبدی . [ خ َ ش ِ زَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است بسیار سفید و سبک و ساقش به قدر ذرعی و برگش بسیار ریزه و دراز و بیخ او بار...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.