اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خصان

نویسه گردانی: ḴṢAN
خصان . [ خ ُ / خ ِص ْ صا ] (ع اِ) خاصگان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال :انما یفعل هذا خِصّان من الناس . ای : خواص منهم . (منتهی الارب ). و کذلک خُصّان من الناس . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خسان . [ خ َ ] (اِ) فرومایگان . (آنندراج ). ج ِ خس . رجوع به خس شود : زین خسان خیر چه جوئی چو همی بینی که بترب اندر هرگز نبود روغن . ناصرخسر...
خسان . [ خ ُس ْ سا ] (ع اِ) آن ستارگانی که هرگز غروب نکنند چون جدی و بنات النعش و فرقدان ومانند آن . (از ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.