خصب
نویسه گردانی:
ḴṢB
خصب . [ خ ُ ] (اِ) جانب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، اَخصاب . || ماری است سپید و کوهی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مرده خسب . [ م ُ دَ / دِ خ ُ ] (حامص مرکب ) خوابیدن مانند مرده . روی به آسمان و پشت بر زمین ۞ . (انجمن آرا) (آنندراج ).