اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خصیل

نویسه گردانی: ḴṢYL
خصیل . [ خ َ ] (اِ) قصیل در تداول پارسی زبانان . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به قصیل در این لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خصیل . [ خ َ ] (ع اِ) دم . ذنب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (ازلسان العرب ). || ج ِ خَصیلة. || (ص ) مغلوب در قمار. (منتهی الارب ) (از تا...
خصیل . [ خ ُ ص َ ] (اِخ ) نام جایگاهی است در شام . (از معجم البلدان ).
خسیل .[ خ َ ] (ع ص ) فرومایه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، خَسائل خسال . || دون . ناکس از قوم . (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.