خضر
نویسه گردانی:
ḴḌR
خضر. [خ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . واقع در سه هزارگزی شمال خاوری همدان و دوهزارگزی خاور شوسه ٔ همدان به تهران . این دهکده در دشت قرار دارد با آب و هوای سردسیری و 228 تن سکنه . آب آنجا از قنات و چاه و محصول آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و صیفی . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایعدستی زنان قالی بافی و راه آن اتومبیل رو و فرودگاه طیاره همدان در باختر این ده واقع است . و زیارتگاهی بنام خضر نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
بجناک خزر. [ ب ِ ؟ خ َ زَ ] (اِخ ) ناحیتی است ، مشرق وی کوه خزران است و جنوب وی آلانست و مغرب وی دریای ِ گرز است و شمال وی مروات است ...
دریاچه ٔ خزر. [ دَرْچ َ / چ ِ ی ِ خ َ زَ ] (اِخ ) دریای خزر. بحر خزر. دریاچه ای به شمال ایران . رجوع به خزر در ردیف خود شود.
بغد خزر قندی . [ب َ خ َ زَ ق َ ] (ص نسبی ) نسبتی است به ابو روح عبدالحی ... بغد خزر قندی چون که پدرش بغدادی و مادرش خزری و تولدش در سمرق...