خضراء
نویسه گردانی:
ḴḌRʼʼ
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام زمینی است متعلق به بنی عطارد. (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خضراء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اخضر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به اخضر در این لغت نامه شود. ج ، خُضر : در خاک چه ...
خضراء. [ خ َ ] (ع اِ) آسمان . (منتهی الارب ) : می چون شفق صفرازده مستان چو شب سودازده و آتش درین خضراء زده دستی که حمرا داشته . خاقانی . ...
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب سالم بن عدی است . (منتهی الارب ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب عدی بن جبله بن عرکی است . (منتهی الارب ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب قطبة قینی بن زید است . (منتهی الارب ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام دژیست در یمن در کوه وصاب از ناحیه ٔ زبید. (از معجم البلدان ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام جایی است در یمامه و حاوی نخلستانهاست . (از معجم البلدان ).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام شهریست به اندلس بمغرب اسپانیا که به آب محاط نیست و آنرا جزیره ٔ خضراء نیز می گویند. (از ناظم الاطباء).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) جزیره ای است بزرگ در بلاد زنگ و آنرا جزیره ٔ خضراء نیز می گویند. (از ناظم الاطباء).
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام عمارتی است به همدان . (آنندراج ).