 
        
            خضم 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴḌM 
    
							
    
								
        خضم . [ خ َض ْ ض َ ] (اِخ ) لقب  عنبربن  عمربن  تمیم  است . (منتهی  الارب ). رجوع  به تجارب السلف  چ  بهمنیار در شرح  حال  صاحب  ص  112 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        خزم . [ خ َ زَ ] (ع  اِ) درختی  است  مانند دَوم  که  از پوست  وی  رسن  سازند. (منتهی  الارب ).