خق
نویسه گردانی:
ḴQ
خق . [ خ َق ق ] (ع اِ) شکاف در زمین که کسی اندروی پنهان تواند شد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، اَخقاق ، خقوق . جج ، اَخاقیق . || حوض خشک . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خق . [ خ ُق ق ] (ع اِ) حوض و تالاب پررخنه که آب در آن جمع نگردد و خشک باشد. (ناظم الاطباء).
خق خق . [ خ ُ خ ُ ] (ع اِ فعل ) امر است یعنی گوشوار در گوش جاریه کن . (منتهی الارب ).