اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خلیل

نویسه گردانی: ḴLYL
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) لقب حضرت ابراهیم پیغمبر است و او را خلیل الرحمن و خلیل اﷲ نیز می گویند :
در امان ایزدی از غرق و حرق روزگار
همچو در آتش خلیل و همچو در دریاحکیم .

سوزنی .


ملوک شرق و سلاطین چین بدو نازند
چو از خلیل و صهیب اهل شام و اهل حجاز.

سوزنی .


کمان گروهه ٔ گبران ندارد آن مهره
که چار مرغ خلیل اندرآورد ز هوا.

خاقانی .


حق کرد خلیل را اشارت
تا کرد بنا بسان کعبه .

خاقانی .


خلیل از خیلتاشان سپاهش
کلیم از چاوشان بارگاهش .

نظامی .


گلستان کند آتشی بر خلیل
گروهی به آتش برد زآب نیل .

سعدی .


دگر بروی کسم دیده باز می نشود
خلیل من همه بتهای آذری بشکست .

سعدی .


بتولای تو در آتش محنت چوخلیل
گوییادر چمن لاله و ریحان بودم .

سعدی .


مرا چون خلیل آتشی در دلست
که پنداری این شعله بر من گلست .

سعدی .


یا رب این آتش که بر جان منست
سرد کن زآنسان که کردی بر خلیل .

حافظ.


- خلیل الرحمن ؛ نام حضرت ابراهیم پیغمبر.
- خلیل اﷲ ؛ نام حضرت ابراهیم پیغمبر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خلیل قزوینی . [ خ َ لی ل ِ ق َزْ ] (اِخ ) ملاخلیل . رجوع به قزوینی خلیل شود.
چارمرغ خلیل . [ م ُ غ ِ خ َ] (اِ مرکب ) کبوتر و زاغ و خروس و طاوس که حضرت خلیل (ع ) بموجب امر حق تعالی گوشت هر یک از آن چهاربر سرکوهی نهاد...
پطرونه خلیل . [ پ َ ن َ خ َ ] (اِخ ) در دوره ٔ سلطان احمدخان ثالث یکی از ضباط ینی چریها و از مردم آرناؤدستان (آلبانی ) بود و چون با خلیل پهل...
فرح آباد خلیل . [ف َ رَ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرخواشت بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در سه هزارگزی شمال ساری .ناحیه ای است واقع...
دانه خلیل بیک . [ ن َ خ َ ب َ ] (اِخ )از مردم دیاربکر و پسرش نورعلی معاصر میرزا بایسنقرو از سرشناسان آن دیار بوده است و هموست که سلیمان بیک ...
ابراهیم خلیل . [ اِ م ِ خ َ ] (اِخ ) نام پیغمبری از بنی سام ملقب بخلیل یا خلیل اﷲ یا خلیل الرحمن جدّ اعلای بنی اسرائیل و عرب مستعربه و انبی...
خلیل طالقانی . [ خ َ لی ل ِ ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از شاعران دوره ٔ قاجار است . رجوع به ریاض العارفین ص 73 شود.
خلیل آباد الیگر. [ خ َ دِ اَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 980 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آ...
خلیل قاسمی
داماد خلیل پاشا. [ خ َ ] (اِخ ) رجوع به خلیل پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.