خلیل
نویسه گردانی:
ḴLYL
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن قلاوون صالحی . فرزند سلطان ملک منصور از ملوک مصراست که بسال 662 هَ . ق . زاده شد و بعد از وفات پدرش بتخت نشست و قصد بلاد شام کرد. و با فرنگان جنگید واز ایشان عکه و صور و صیدا و بیروت و قلعه ٔ روم و همه ساحل را ستد. او از شجعان بخشندگان روزگار است . شعراء را درباره ٔ او مدائحی است یکی از ممالیک او را بمصر بر پنهانی کشت . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 298).
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خانقاه قدس خلیل . [ ن َ / ن ِ هَِ ق ُ س ِ خ َ ] (اِخ ) نام مدرسه ای است که صلاح الدین ایوبی بقدس خلیل بنا کرد. (از حبیب السیر ج 2 چ کتابخا...
حافظ خلیل قزوینی . [ ف ِ خ َ لی ل ِ ق َ ] (اِخ ) صاحب کتاب الارشاد در ذکر قزوین . رجوع به خلیل قزوینی شود.
ابراهیم خلیل خان . [اِ خ َ ] (اِخ ) رئیس ایل جوانشیر. در قره باغ و قلعه ٔشوشی حکومت داشت . در جنگهای بین ایران و روسیه که در قرن 13 هجری ...
تازه آبادخلیل آباد. [ زَ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 18هزارگزی باختر قروه کنار راه اتومبیل رو...