اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خلیل

نویسه گردانی: ḴLYL
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن منصور دمشقی . از فاضلان زمان بود. او را حاشیتی است بر کتاب «الدرالمختار» بنام «دلائل الاسرار» و نیز شرح لامیةبن الوردی و «رحلة الی الدیار الرومیه ». او را طبع شعر بود و بسال 1186 هَ .ق . در دمشق درگذشت . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 299).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن محمد مغربی الاصل و مصری المولد و المنشاء والوفاة. از فقیهان زمان بود و او را کتب چندی است که از آنجمله است : «شرح ...
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن ولی بن جعفر. او راست : المقصد التام فی معرفة احکام الحمام . وفات او بسال 1106 هَ .ق . اتفاق افتاد. (یادداشت بخط مؤ...
خلیل ا. [ خ َ لُل ْ لاه ] (اِخ )لقب ابراهیم پیغمبر. رجوع به ابراهیم پیغمبر شود.
خلیل ا. [ خ َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . دارای 160تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات...
خلیل گر. [ خ َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. آب آن از چشمه ٔ بردسفید و محصول آن غلات و لبنیات و ...
ام خلیل . [ اُم ْ م ِ خ َ ] (اِخ ) ملقب به شجرةالدر. مادر ملک غیاث الدین بن ملک صالح از ملوک مصر و زنی خردمند و زیبا بوددر سال 648 هَ . ق . غ...
پور خلیل . [ رِ خ َ ] (اِخ ) مراد ابراهیم پیغمبر است : بشد ز ملت پور خلیل ، حمزه پدیدکه بد بقوت اسلام احمد و حیدر. ناصرخسرو.رجوع به ابراهیم ...
چم خلیل .[ چ َ خ َ ] (اِخ ) رجوع شود به «خلیل آباد» که نام فعلی این آبادی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
خلیل گرد. [ خ َ گ َ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔ شهرستان سنندج و دارای 460 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و ...
خلیل کلا. [ خ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل . دارای 185 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کاری و چاه و مح...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.