اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خمص

نویسه گردانی: ḴMṢ
خمص . [ خ َ ] (ع مص ) باریک و لاغر کردن از گرسنگی و درآوردن شکم وی را در جوف وی . || فرونشستن آماس جراحت . منه : خمص الجرح خمصاً و خموصاً. || لاغر شدن شکم و گرسنه گردیدن آن .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صناعات خمس . [ص ِ ت ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آن اقسام پنجگانه ای است که به اعتبار ماده ٔ صغری ̍ و کبری ̍ در قیاس آید و...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.