اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنده زنان

نویسه گردانی: ḴNDH ZNAN
خنده زنان . [ خ َ دَ / دِ زَ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال خندیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
جام ز عشق لبش خنده زنان شد چو گل
وز لب خندان او بلبله بگریست زار.

خاقانی .


خنده زنان چو زنگیان ابر ز روی اغبری .

خاقانی .


خنده زنان از کمرش لعل ناب .

نظامی .


تو خنده زنان چو شمع و خلقی
پروانه صفت در احتراقت .

سعدی .


گفتم آه از دل دیوانه ٔ حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه ٔ کیست .

حافظ.


|| مسخره کنان . تمسخرکنان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.