اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوان

نویسه گردانی: ḴWAN
خوان . [ خ ُوْ وا ] (ع اِ) ج ِ خائن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
خان کندی . [ ک َ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو. واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری خیاو و 1 هزارگزی شوسه ٔ خیا...
خان غرده . [غ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ تابستانی . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379) (ناظم الاطباء). رجوع به «خان غرد» شود.
خان قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] (اِخ ) ملقب به مخدومشاه دختر قطب الدین شاه جهان از سلسله ٔ قراختائیان کرمان است ۞ . پسرش جلال الدین ابوالفوارس شاه ش...
خان لنجان . [ ل ِ ] (اِخ ) موضعی است به فارس ، بنابر قول ابوسعید موضعی به اصفهان بوده است . این شهر شهری بسیار نیکو و دارای بازار بزرگ بوده...
خان محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 12500 گزی در شمال شرق قلعه ٔ سپین بولدک مربوط بولایت قندهار، واقع بین 66 درجه و 31 د...
خان محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 25 هزارگزی شمال گرمی و 5 هزارگزی شوسه ٔ گرمی ...
خان خرک .[ ن ِ خ َ رَ ] (اِ مرکب ) خان است که کاروانسرا باشد.(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : خان خرک شده ست همه خان مان مابر یکدگ...
خان چایو. (اِخ ) نام یکی از حکام تاتارستان بوده است . مشیرالدوله آرد:تقریباً در 101 م . خان چایو حاکم تاتارستان از طرف چین نمایندگانی میفرس...
خان جدید. [ ج َ ] (اِخ ) ناحیه ای است مرکب از ده قریه در ولایت سیواس . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020).
خان جمال . [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاهان . این ناحیه در 15 هزارگزی شمال سنقر کنار راه فرع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.