اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوب کردار

نویسه گردانی: ḴWB KRDʼR
خوب کردار. [ ک ِ ] (ص مرکب ) نیکوکردار. خوش کردار. نیکوکار :
وگر بخواست وی آید همی گناه از ما
نه ایم عاصی بل نیک و خوب کرداریم .

ناصرخسرو.


نیست مثل تو در جهان امروز
خوب قولی و خوب کرداری .

سوزنی .


سخنگوی و دلیر و خوب کردار
امین و راست عهد و راست کردار.

نظامی .


یکی خوب کردار و خوشخوی بود
که بدسیرتان را نکوگوی بود.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.