اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوب کرداری

نویسه گردانی: ḴWB KRDʼRY
خوب کرداری . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) خوش کرداری . نیکورفتاری . نکوکاری :
خوب کرداری زبهرزنده نامی کرده اند
زنده نامی بهتر است از زندگی لحم و عظام .

سوزنی .


خدای یوسف صدّیق را عزیز نکرد
بخوبرویی لیکن بخوب کرداری .

سعدی .


گرت باری گذر باشد نظر بر جانب ما کن
نپندارم که بد باشد جزای خوب کرداری .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.