خوش 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴWŠ 
    
							
    
								
        خوش . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ )دهی  است  جزء دهستان  سجاس رود بخش  قیدار شهرستان  زنجان ، واقع در شمال  باختری  قیدار با 360 تن  سکنه . آب  آن از سجاس رود است . (از فرهنگ  جغرافیائی  ایران  ج  2).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آلان . [ خُش ْ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  برادوست  بخش  صومای  شهرستان  ارومیه ،واقع در جنوب  خاوری  هشتیان  با هوای  سرد و 104 تن  سکنه . راه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خلق  خوش . [ خ ُ ق ِ خوَ / خ ُ ] (ترکیب  وصفی ،اِ مرکب ) خوی  خوب . خوی  خوش . (یادداشت  بخط مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آداب . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص  مرکب ) رسم  و آداب  دان . مؤدب . خوش رفتار. (یادداشت  مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آرزو.[ خوَش ْ / خُش ْ رِ ] (ص  مرکب ) خوش سلیقه . خوب آرزو.-  ریدک  خوش آرزو ؛ ریدک  خوش سلیقه .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آغال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص  مرکب ) خوش آغور. خجسته . میمون . (یادداشت  مؤلف ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جهان خوش . [ ج َ خُش ْ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  بربرود بخش  الیگودرز شهرستان  بروجرد. جلگه  و معتدل  است . سکنه ٔ آن  281 تن . آب  آن  از قنات  و محصو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پای  خوش . [ خوَ / خُش ْ ] (ص  مرکب ) (رشیدی ). رجوع  به  پای  خوشه  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  نگار بخش  مشیز شهرستان  سیرجان ، واقع در 26هزارگزی  جنوب خاوری  مشیز و 2هزارگزی  باختر راه  ف...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  وراوی  بخش  کنگان  شهرستان  بوشهر، واقع در جنوب  خاوری  کنگان  کنار راه  فرعی  لار به  گله دا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  تبادگان  بخش  حومه ٔ شهرستان  مشهد، واقع در شمال  مشهد با هوای  معتدل  و 505 تن  سکنه . (از ف...