اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش پسر

نویسه گردانی: ḴWŠ PSR
خوش پسر. [ خوَش ْ / خُش ْ پ ِ س َ ] (اِ مرکب ) پسر خوشگل . امرد. پسر زیباروی . ساده :
و در موضع سقاة هر خوش پسری ظریف منظری ... کمر بر میان بسته ... (جهانگشای جوینی ).
گروهی نشینند با خوش پسر
که ما پاکبازیم و صاحبنظر.

سعدی .


آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده
مایل به اوفتادن چون میوه ٔ رسیده .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.