اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوش سماع

نویسه گردانی: ḴWŠ SMAʽ
خوش سماع . [خوَش ْ / خُش ْ س َ ] (ص مرکب ) آنکه موسیقی دوست دارد.آنکه آهنگ موسیقی را با اشتیاق می شنود :
مشک جعد و مشک خط و مشکناف و مشکبوی
خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان .

منوچهری .


|| آنکه کلام دیگری را خوش می شنود. آنکه طاقت شنیدن بحث و گفتار زیاد را دارد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.