 
        
            خون بست  کردن 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḴWN BST  KRDN 
    
							
    
								
        خون بست  کردن . [ خوم ْ ب َ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) خون برکردن . از خونریزی  بازداشتن  با دارو.  ||  قصاص  قتلی  را به  اداء دیه  بدل  کردن . (یادداشت  بخط مؤلف ). دیه ٔ قتل  ستدن  و از قصاص  عفو کردن .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.