اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوولة

نویسه گردانی: ḴWWL
خوولة. [ خ ُ ل َ ] (ع اِمص ) خویشی از طرف دائی و برادر مادر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (اِ) ج ِ خال .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خولة. [ خ َ ل َ ] (ع اِ) آهوی ماده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت جعفربن قیس حنفی . از حی حنفیه بود و زوجه ٔ علی بن ابی طالب علیه السلام . و مادر محمدبن حنفیه پسر علی بن ابی طال...
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت منظربن ریان فزاری . زوجه ٔ حسن بن علی علیه السلام و مادر حسن بن حسن بن علی (ع ) است . (یادداشت مؤلف ).
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت هذیل از بنی الحارث . بقولی از ازواج رسول بود و پیغامبر او را طلاق گفت . (یادداشت مؤلف ).
خؤلة. [ خ ُء ل َ ] (ع اِ) خویشی از جانب مادر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : «بینی و بینه خؤلة» ویقال «خال بین ا...
خوله . [ خ َ ل ِ ] (اِ) تیردان که سپاهیان از گردن آویزند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).تیردانی بود که غازیان دارند. (لغت فرس اسدی ص 465). |...
خوله . [ ل ِ ] (ص ) خالی . ضد پر. (ناظم الاطباء). نقیض پر. (از برهان قاطع) ۞ : سیکی ده بخانه وام شده ست پنج از آن خوله پنج از آن ماله .س...
(khowleh) عرق، خوی، آبی که به هنگام گرما از درون پوست بدن به بیرون میتراود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.