اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خویشتن بیزار

نویسه گردانی: ḴWYŠTN BYZʼR
خویشتن بیزار. [ خوی / خی ت َ ] (ص مرکب ) از خود آزرده و متنفر. (ناظم الاطباء) :
به نکته گیری ناموس روستایی طبع
بلب گزیدن و افسوس خویشتن بیزار.

عرفی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.